خطای ستارههای بخت ما نوشتهی نویسنده، ویراستار، وبلاگنویس، تهیهکننده و بازیگر آمریکایی، اثری فوقالعاده است که در ژانویهی سال ۲۰۱۲ به چاپ رسید و در همان هفتهی اول فروش توانست رتبهی اول لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز را به خود اختصاص دهد. این رمان به ۴۷ زبان ترجمه شده است و بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
داستان از این قرار است که هیزل لنکستر از زندگی هیچ سهمی جز یک بیماری لاعلاج نبوده و اگرچه یک معجزهی درمانی چند سال دیگر برای او زمان خریده است ولی فصل آخر زندگی او همزمان با تشخیص سرطانش نوشته میشود. اما با ورود ناگهانی آگوستوس واترز خوشتیپ به گروه حمایتی کودکان سرطانی، داستان زندگی هیزل از نو نوشته خواهد شد... .
این رمان ششمین کتاب نویسنده یعنی جان گرین می باشد که در سال ۲۰۱۴ از روی آن یک فیلم هم ساخته شده است.
جان گرین در لیست ۱۰۰ چهرهی تاثیرگذار جهان در سال ۲۰۱۴ از سوی مجله معتبر تایم نیز معرفی شده.
این کتاب با ترجمهی میلادبابانژاد، نشر پیدایش و آرمان آیتاللهی، نشر آموت به چاپ رسیده است.
فروغ فرهی
موضوع(ها):
داستانهای نوجوانان انگلیسی - قرن ۲۰م.
۴۱۲ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۸ - ۱۰۰۰ نسخه ISBN: ۹۷۸-۶۰۰-۲۹۶-۱۱۵-۰
تاریخ نشر:۹۷/۰۲/۰۸ قیمت :۲۸۰۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۲۳.۹۱۴ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
ارسال دیدگاه
Maryam
نمیدونم در مورد این کتاب چی بگم. چون از این دست کتابهایی که آدم دوست داره بعد خوندنش با کسی صحبت نکنه. کتاب غم زیادی داره. و من چون قبلا فیلمش رو دیده بودم، با غمش آشنا بودم. کتاب هم همانند فیلم اشکم را درآورد. اما به قول خود نویسنده کتاب، با وجود غمگین بودنش بامزه و لذتبخش هم هست. فقط یک چیز توی دنیا مزخرفتر از سرطان داشتن در شانزده سالگی است و آن هم داشتن فرزندی است که سرطان دارد.
1399-01-02darya
اما من عشق واقعی رو باور دارم، میدونی؟ میدونم که همه نمیتونن چشماشون رو نگه دارن یا مریض نشن و از این حرفها اما همه باید طعم عشق واقعی رو بچشن و این باید دستکم به اندازهی زندگیت ادامه پیدا کنه.
1399-01-08darya
یکی از قشنگترین کتابایی که خوندم. ترجمهی خیلی خوبی هم داشت.
1399-01-08داستان دختر و پسر معمولیی که سرطان دارند. خیلی قشنگ روایت شده خیلی لازمه که بخونیمش. حرف بیشتری دربارهش نمیزنم که خودتون بخونید من که خیلی دوستش داشتم.
راستی فیلمم داره من که فیلمشم خیلی دوست داشتم.
Maryam
تو این دنیا نمیتونی انتخاب کنی که آسیب نبینی، اما این حق انتخاب رو داری که به کی اجازه بدی بهت آسیب بزنه.
1399-01-02Maryam
عطش سیریناپذیر جاه طلبیهای انسان، هرگز با برآورده شدن آرزوهایش خاموش نمیشود، چون همیشه فکر میکند همه چیز میتواند دوباره بهتر و خوبتر اتفاق بیفتد.
1399-01-02Maryam
پیش خودم فکر کرده بودم، مراسم خاکسپاری برای زندههاست.
1399-01-02Maryam
لذت یادآوری خاطرات خوب از من گرفته شده بود، چون دیگر کسی نبود که با او چیزی را به یاد بیاورم. وقتی کسی را که با او خاطراتی را تجربه کردهای از دست میدهی، انگار خود آن رابطه را از دست دادهای.
1399-01-02Maryam
بعد فهمیدم دیگر کسی نمانده تا بهش زنگ بزنم و خبر بدهم که غمانگیزترین اتفاق ممکن بود. تنها کسی که دلم میخواست با او در مورد مرگ آگوستوس واترز صحبت کنم، خود آگوستوس واترز بود.
1399-01-02Maryam
من دلم میخواد برات کافی باشم، اما هیچ وقت نمیتونم. این هیچ وقت برات کافی نیست. اما این تمام چیزیه که داری. تو، من رو داری و خانوادهت و این دنیا رو.
1399-01-02Maryam
به نظرم این خداست که تو درخشانی خورشید جلوه میکنه و نورش اونقدر قویه که حتی تو چشمهایی هم که دارن بیسو میشن خودش رو جا میکنه.
1399-01-02Maryam
تو آزادی بیشتر مردم گناه رو انتخاب میکنن.
1399-01-02Maryam
من عاشقتم و اصلا نمیخوام خودم رو از گفتن حقایق شیرین و سادهي زندگیم محروم کنم. من عاشقتم و میدونم که عشق بیهودهست و میدونم که فراموشی اجتنابناپذیره و اینکه همهمون محکومیم یه روز به خاک برگردیم و میدونم که خورشید یه روزی تنها زمینی رو که داشتیم به خودش میکشه و نابود میکنه، اما من بازم عاشق توام.
1399-01-02Maryam
عشق یعنی موندن سر قولهات، حالا هر اتفاقی هم که میخواد بیفته.
1399-01-02Maryam
در سختترین روزها خداوند بهترین افراد رو وارد زندگی آدم میکنه.
1399-01-02Maryam
- میتونم دوباره ببینمت؟
1399-01-02لبخند زدم: بله . حتما
پرسید فردا چطوره؟
- یه کم یواشتر پسر جون. تو این جور موارد نباید خودت رو زیادی مشتاق نشون بدی.
درسته واسه همین گفتم فردا. چون دلم میخواد امشب دوباره ببینمت. اما میخوام کل شب رو و یه قسمتی از فردا رو صبر کنم.
Maryam
بدون غم چطور میشود معنای لذت را فهمید؟
1399-01-02Maryam
پیدا کردن دوست خوب سخت است و فراموش کردنش غیرممکن.
1399-01-02Maryam
هیچی باقی نمیمونه. شاید اون موقع زود برسه یا شایدم میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه از مرگ خورشید هم نجات پیدا کنیم، نمیتونیم برای همیشه زنده بمونیم. قبل از اینکه موجودات زنده ضمیر ناخودآگاه داشته باشن، دنیا وجود داشته باشه و بعد از اون هم ادامه پیدا میکنه و اگه این فراموشی ناگزیر نوع بشر ناراحتت میکنه، بهت پیشنهاد میکنم نادیدهاش بگیری. این کاریه که همه میکنن.
1399-01-02Maryam
یه زمانی میرسه که همهی ما مردیم. همهمون. یه زمانی میرسه که هیچ بنیبشری باقی نمونده که حتی یادش باید کسی وجود خارجی داشته یا گونهی بشر اصلا کاری کرده. کسی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به یاد بیاره، چه برسه به تو.
1399-01-02Maryam
من از فراموشی میترسم. مثل پیرمرد کوری که از تاریکی میترسه.
1399-01-02Maryam
خداوندا به من آرامشی عطا فرما تا آنچه را نمیتوانم تغییر دهم، بپذیرم. شهامتی عطا فرما تا آنچه را میتوانم تغییر دهم. و عقلی عطا فرما تا تفاوت میان این دو را تشخیص دهم. (دعایی از جبران خلیل جبران)
1399-01-02Maryam
فقط یک چیز توی دنیا مزخرفتر از سرطان داشتن در شانزده سالگی است و آن هم داشتن فرزندی است که سرطان دارد.
1399-01-02